محبین اهل بیت

پدر کردستان(قسمت اول)

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۱، ۰۶:۴۲ ب.ظ
شهید محمد بروجردی :فرمانده ی سپاه غرب کشور !!! مشهور به ((پدر کردستان))

از شاگردان ایشان : حاج ابراهیم همت ، حاج احمد متوسلیان و ....

شهید بروجردی حتی بین نیروهای خودی نیز مظلوم بود.یک روز که برای نماز اول وقت آماده می شد ، یکی از نیروها به سمت او آمد ، معلوم بود که کار خاصی دارد ، آن زمان به خاطر اختلافاتی که دیگران ایجاد می کردند ، بعضی تفکرات نادرست در ذهن برخی از نیروها نقش بسته بود.

شهید بروجردی اول به او سلام کرد ، اما آن نیرو در جواب سلام گفت : ((من نمیتونم جواب سلام یه آدمکش رو بدم!))همه تعجب کرده بودیم که او چطور به خودش جرأت می دهد که با کسی مثل شهید بروجردی این چنین صحبت کند!اما عصبانیت او به حدی بود که خطاب به بروجردی گفت : ((تو اومدی کردستان که کشت و کشتار راه بندازی ، چطور می خوای جواب خون این همه بی گناه رو بدی؟تو اصلاٌ از جون این مردم چی می خوای؟اصلاً کی تو رو اینجا گذاشته؟))

در تمام این مدت ، شهید بروجردی فقط سکوت کرده و تبسم بر لب داشت.بعد از آن هم او جسارت رابه حد اعلی رسانده و یک سیلی محکم توی گوش شهید بروجردی خواباند.شهید بروجردی همچنان ساکت بود ، بچه ها به سمت آن نیرو آمده و او را زیر مشت و لگد گرفتند ، اما شهید بروجردی مانع آنها شد و همه را به سکوت و صبر دعوت کرد.

سپس روی آن جوان را بویسد و او را به سمت محراب مسجد برد و گفت : ((برادر! من یه دعا می کنم ، شما هم آمین بگین.خدایا!به مقربان درگاهت قسم ، اگه ما دچار اشتباه شدیم ، ما رو هدایت کن!اگر هم قابل هدایت نیستیم ، ما رو از میان بردار!خدایا!خودت میدونی که من جز رضای تو کاری انجام نداده ام.))

کاش هممون اینجوری بشیم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۳۰
علی خادمه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی