دل نوشته

آه از این همه غفلت !!! چه می شد که همه می شناختندت؟!

رحمتت را ، آن رحمتی که همه دیده اند اما نفهمیدند!اگر میدانستند رحمتت چقدر است شاید دیگر کسی توبه نمی کرد!!! آنقدر مهربانی که مهربانان عالم از مهربانی تو میگویند!!! و از عشق تو می سوزند، وای که مهر تو با عقل و دل چه میکند! با روح و جان و جسم چه میکند! چه رسد به عشقت.

آری ؛ هیچ کس نشناختت ، اگر قهر تورا می شناختند دیگر کسی گناهی نمی کرد.آن قهرت که اگر با کسی قهر کنی دیگر هیچ کس برایش نمی ماند ! این را یواش میگویم چون میترسم از آن سوء استفاده کنند ، اما قهر کردنت نیز از روی مهرست و عشق!

وای خدایا که تو چقدر ناز هستی و من چقدر تو را دوست می دارم. خدایا ؛ گناهانم را از آن مدان که با تو می خواهم مخالفت کنم ، از آن بدان که  من خیلی خیلی روی مهرو بخششت حسابی به اندازه ی رحمتت باز کرده ام.

خدایا دوستت دارم تو را و هر آنچه برای من می خواهی ، حتی اگر به ظاهر بسی بد و جان کاه باشد.

میدانم که لایق عشقت نیستم ، اما عاشقت هستم ، بخاطر آنکه آنقدر رحیمی که هیچ وقت به رخم نکشیدی گناهانم را ، حتی آنوقت هایی که خودم آبروی خودم را میبرم تو مانع میشوی و آبرویم را در دنیا حفظ کردی.

خدایا خود میدانم بنده ی خوبی برایت نبوده ام و خیلی هم پر توقع هستم ، اما چه کنم که رحمت واسعه ی تو این انتظار را برایم ایجاد کرده است. خدایا ؛ در روز محشر (( همان روزی که ترس تمام وجود آدمی را فرا میگیرد ، جایی که دیگر هرکس به فکر خودش است و ... )) حتی آنجا امید دارم که ستارالعیوب بودنت را بر همگان نشان دهی و گناهانم بپوشانی و آبرویم حفظ کنی.

خدایا ؛ خیلی چیزها ازتو می خواهم ، اون هم فقط به خاطر آنکه خودت فرمودی:همه چیزتان،حتی نمک غذایتان را از من بخواهید.

اما هیچ کدام ارزش نوشتن ندارد، تنها چیزی که از تو می خواهم و ارزش هرچیزی را دارد تویی!!!خدایا تورا می خواهم با تمام وجودم.