محبین اهل بیت

دکتر چمران 2

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۰۱ ق.ظ
به محض شنیدن این مطلب ، بچه ها و مسولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا میرفت ، بستند.

دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است  ، تعجب کرد و پرسید : > او بلافاصله خود را به افراد مسلح رساند و گفت : > وقتی جواب شنید :>هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت :> بچه ها با تعجب پرسیدند :> دکتر گفت :> و بعد دوباره گفت : >

او به سراغ ماشین ها رفت.سرش را از شیشه تک تک ماشین ها داخل می کرد و می گفت : >یکی از ماشین ها گفت :> دکتر گفت :>

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۰
علی خادمه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی