واقعا حضرت آقا در روز کریسمس کجا بودند?
ماجرایی جالب از زبان محافظ رهبر انقلاب:
صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند...

واقعا حضرت آقا در روز کریسمس کجا بودند?
ماجرایی جالب از زبان محافظ رهبر انقلاب:
صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند...
به هر زحمتی که بود ، تسویه حسابم را گرفتم .شب آخری بود که در سنندج می خوابیدم ، هنگام خواب ، در عالم رویا ، خودم را در حرم امام رضا (ع) دیدم. مشغول خواندن زیارت نامه بودم که چشمم به شهید بروجردی افتاد ، سلام کردم و گفتم : (( شما اینجا چه میکنی؟)) گفت : (( اومدم زیارت ! شما اینجا چه میکنی؟چرا کردستان رو رها کردی؟)) گفتم : (( خسته شدم ، از کردستان خسته شدم ، واسه همین هم تسویه گرفتم .))
شهید بروجردی با تعجب نگاه عمیقی به من کرد و گفت : (( نه ! برو کردستان ! می خوای برات حکم جدید بزنم؟ )) بعد هم حکمی به من داد. حکم رو نگاه کردم ، دیدم که درست مثل سربرگ های سپاه بود ، آرم هم داشت. به محل امضایش دقت کردم ، دیدم نوشته شده :
فرمانده ی سپاه خراسان – علی ابن موسی الرضا(ع)
از طرف محمد بروجردی
وقتی بیدار شدم ، از رفتن منصرف شدم و با اینکه با هزار زحمت تسویه را گرفته بودم ، به کار در آنجا ادامه دادم.
روز تشییع جنازه بود و همه به بهشت زهرا (س) آمده بودند تا آخرین وداع را با شهید بروجردی داشته باشند.صدای شیون و ناله فضا را پر کرده بود ، همه می آمدند و به مادر و همسر شهید بروجردی تسلی و دلداری می دادند.
در همین اوضاع و احوال ، صدای مادر شهید بلند شد ، صدایی که با غم آکنده بود.او فرزندش را از دست داده بود ، اما داشت به بقیه دلداری می داد ، می گفت : (( برادران عزیز ! من عادت کرده ام که یتیم بزرگ کنم.محمد (شهید بروجردی) و خواهران و برادرانش ، شش تا یتیم بودن و من اونها رو بزرگ کردم. هیچ مهم نیست ، الآن هم پسر پنج ساله و دختر محمد را بزرگ می کنم ، اما شما دلسرد نباشین و پشت امام رو خالی نکنین. امام رو تا آخر پشتیبانی کنین ... )) بدین ترتیب ، او به رسالت زینب گونه ی خود که فرزند شهیدش به او سفارش کرده بود ، عمل کرد.
نوشتار پیشرو گزارشی است واقع گرایانه از میزان حرکت ها وتوقف ایران در زمینه های مختلف به روایت آمار می باشد و نشان می دهد ایران در چه موضوعاتی حایز رتبه ی((ترین ها))شده است .این مطلب کمک می کند جایگاه خودرا بهتر بشناسیم ودر راستای تقویت داشته ها و رفع نواقصمان بر کوششمان بیفزاییم.
داد می زد گریه می کرد،می گفت:می خواهم صورت برادرم را ببوسم... اجازه نمی دادند. یکی گفت:خواهر است مگر چه اشکالی دارد؟بگذارید برادرش را ببوسد. گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود... در گوشی بهم گفت:این شهید سر ندارد
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:
" /> "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست ...