چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۴۷ ب.ظ
در کتاب "رسائل مشروطیت" به نوشته «غلامحسین زرگری نژاد» آمده: مرحوم کاشف الغطاء در مقابل ستاندن تعهداتی چند اجازه نامة معروفی نیز به شرح ذیل به فتحعلیشاه داد: «من اگر مجتهد هستم و قابلیت نیابت از سادات زمان را دارم به سلطان بن سلطان، خاقان بن خاقان مؤید به عنایت خدای منان فتحعلیشاه ــ که خدا سایه او را بر سر مردم مستدام بدارد ــ اذن می دهم که آنچه برای هزینة جنگ و سرکوبی اهل کفر و طغیان نیاز دارد از خراج و درآمد زمینهای مفتوحه العنوه و نظیر آن و نیز زکات طلا و نقره و جو... بگیرد و اگر اینها خرج جنگ را تأمین نکرد و راه دیگری برای تأمین هزینه جنگ و دفع شر این دشمنان شقاوتمند وجود ندارد، مجاز است از اموال مردم سرحدّات و مرزنشینان بگیرد تا از جان و ناموس آنان دفاع کند و اگر باز هم خرج جنگ تأمین نشد، از اموال مردم دیگر که از مرز دورند به اندازۀ هزینة جنگ بگیرد و به هر مسلمانی واجب است امر سلطان را اطاعت کند».
«محمدحسن نجفی» معروف به "صاحب جواهر" در کتاب خود "جواهر الکلام" در این باره آورده: استاد (شیخ جعفر کاشف الغطاء) در شرح خود گفته است اگر فقیه منصوب برای نیابت عامه از جانب معصوم (یعنی فقیه در زمان غیبت) سلطان و حاکمی را برای اهل اسلام تعیین و نصب کند، آن حکومت را نمی توان حکومت غیر مشروع و جائر دانست. چنانکه در میان بنی اسرائیل چنین بوده که حاکم شرعی و حاکم عرفی هردو از طرف شرع منصوب می شدهاند».
|
۰
۰
۹۱/۰۳/۲۴
علی خادمه